من گَردُ رو مخم دوبار ه دیدم کاش خون بود کاش تکون دادن این تن لش بی اون آسون بود، کاش واسه شستن روح کثیف یه صابون بود کاش مثِ تو دغدغه ی منم فقط خانم بود بار ون روم، میبارید جای لگد و باتوم- با خون با جون با زور نمیدادیم تقاص خریّت باباهامون بارون بارون بارون! بکن آفتابو خاموش ببار! ما سه نسل تاریکی ایم میونه نداریم با نور... ببار! روی سرامــون، رو کتاب قانون بیا به خیابون،گردُ بخوابون، غبارُ بخوابون ما مردا به حد کافی غرور نشت دادیم این یه بار ببار رو اشک چشامون اینجام پطروسا دنبال سوراخن امّ ا خطاکارن کبری ها تصمیم غلط گرفتن و هر دو پاهاشونُ و هوا دادن قطار گا رفت اونا توی خونه زیر دهقان فداکارن واس همدردی با کشته ها در آه نالَ ه ن از وقتی دهاتارو آسفالت کردن حسنک فروخت اون چند تا دامم آپدیت شد به مازراتی اَ گاو آهن- و چوپان دروغــگو آخرش موفق شد... تونست بسازه از شاه کافر جای تاج عمامه جای شنل عبا و جای تخت به سمت منبر سلطنت خرامان رفت، اینطوری شدش که جامعه ی ما هم زد به فساد دامن شد واسه فرار از افسردگی مواد راه حل، اون موقع بود که آویزون دیروز تا دید عشق امروزه شد برام آدم...